فردا، میشه سیزده سال که خودم رو مکتوب میکنم توی بلاگ... نحسه؟ فکر نکنم. هر وقت خودم رو مکتوب کردم، ذهنم سالم تر مونده...
حالا چه اینجا، چه فیسبوک، چه اینستا رادیو، چه اینستاگرام، چه رقص، چه آواز، چه نقاشی، چه عکاسی، چه مدل بودن... مهم همیشه این بوده که خروجی داشته باشم. که راکد نشم توی خودم و ذهن خودم. وگرنه که میگندم... به تجربه...
همیشه از خودم شاکی ام که چرا یه کار رو تا آخر نمیبرم جلو... که چرا منظم، پایبند تولید یه اثر و کار نمیمونم... و فکر کنم بعد از این همه سال، حتی اگه نتونم بپذیرم، جوابش مشخص باشه: مهم اثر نیست، مهم منم. مهم بیرون پاشیدن منه... هربار یه جور...
خودم شاید بیشتر از هرکسی خوشم نیاد از این تیکه پاره و نصفه نیمه بودن، اما «این» و «همه این» مجموعه، منم! با همه بالا و پایین هاش...
و من، بالاخره روزی روزگاری یاد میگیرم که خودم رو دوست داشته باشم... کمی مهربان تر...
راستی، از قشنگی های روزگار اینکه سالگرد مکتوب کردنم، و ساگرد شهروند شدنم، یک روزند. فردا میشه یک سال که یک ایرانی-آمریکایی هستم.
No comments:
Post a Comment