Showing posts with label سی‌سالگی. Show all posts
Showing posts with label سی‌سالگی. Show all posts

Monday, July 27, 2020

Can I be trusted?

این رو مدام و مدام برمیگردم میخونم:
"... I don’t know you super well, Negar, but with all I know, I do trust you. You are the sort of woman that can be trusted..."
لبخند میزنم، تلخ میشم، شک میکنم، و ادامه...

تا دوباره از نو...
که زنی هستم، که اعتماد را درون خودش بازتعریف میکنه... هنوز و هر روز...

Monday, April 6, 2015

دوش به میخانه شد، عاقل و دیوانه شد...

اولین فال حافظ امسال من..
حافظ سی سالگی...

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد
صوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکست باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش به خواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد
مغبچه‌ای می‌گذشت راه زن دین و دل در پی آن آشنا از همه بیگانه شد
آتش رخسار گل خرمن بلبل بسوخت چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت قطره باران ما گوهر یک‌دانه شد
نرگس ساقی بخواند آیت افسونگری حلقه اوراد ما مجلس افسانه شد
منزل حافظ کنون بارگه پادشاست دل بر دلدار رفت جان بر جانانه شد

امشب، لبخند میزنم و به بازی کودکان سرخوش در خیابان فکر میکنم... شاد بودن نباید برای من -بخصوص برای من- سخت باشد...
دنیا خوب است،
لبخند میزنم...
اینکه سال دیگر کجا هستم و در چه حال، خدا داند...