این رو مدام و مدام برمیگردم میخونم:
"... I don’t know you super well, Negar, but with all I know, I do trust you. You are the sort of woman that can be trusted..."
لبخند میزنم، تلخ میشم، شک میکنم، و ادامه...
تا دوباره از نو...
که زنی هستم، که اعتماد را درون خودش بازتعریف میکنه... هنوز و هر روز...