و تهش، ته تهش، سکوت.
و رنجش از حس گند قضاوت شدن ناآگاه از یک طرف و خوددرگیری با هجم افسارگسیخته خشم از طرف دیگه....
پینوشت: من با ممنوع بودن prostitution مخالفم. با حضور نوع تلفنی و چیزی که به نام، bodywork ئه و به عمل چیز دیگه، در فضایی که عنوان "ممنوع" داره، مخالفتر. از این که یک فاحشه کارت شناسایی نداره، عنوان نداره و به اسم خطاب نمیشه، رنج میبرم...
اینطوری میشه که اگه تو قرن 19 و 20 هنوز هم توی ادبیات و گفتگوهای احترامی بود و طرفی که فاحشه بود، لااقل madam خطاب میشد امروز هیچکی در عنوان و خطاب لقب فاحشه نداره، دوستها "دوستی" میکنند و تو گاهی خودت رو در آینه تصاویر ذهنی دوستهات میبینی و... بنگ! تو توی این تصویر یک فاحشه بودی، گمنام.
پینوشت دو.
پینوشت دو.
It is NOT a joke or fun. It is called HARASSMENT.
just so you know....
و من؟ و جهانبینی من؟
Fuck it!
No comments:
Post a Comment