تمام ناتمام مردان زندگی من...
دوستشان دارم.
هیچی مثل حرف زدن با بهزاد برام آرامشبخش نیست. چه برسه به اینکه یه شام دونفره عالی باشه تو رستوران شمشیری...
سفرت بی خطر بابا.
زود برگرد. منتظرم.
در نگرانی بیمنطق، در هیجان، در انتظار و در دلتنگی زیاد... قلبم دو روزیه که تند تند میزنه... فردا شب... آروم میگیره احتمالاً...
*
خواب سپهر... عجیبه.
*
سورپرایز دارم برای زندگی نگاریسم!
No comments:
Post a Comment