Thursday, January 13, 2011

رقصنده با گرگ

گاهی دست خودم نیست: بدنم، وجودم، ازم می خواد که برقصه... سلول به سلول، جزء به جزء، ماهیچه به ماهیچه، احساساتم رو می رقصند...
این بار آلبوم جدید داریوش و زنش (؟)، انسان... گوش می دم و می رقصم... احساساتم می رقصانندم...
پایان عشق، می زده،... خودم رو از خودم می کشند بیرون...


امسال عید، دوست دارم یک طراحی رقص انجام بدم... اگر نیکی و سارا و مریم و دیگران پایه باشند... موسیقی و تمش توی ذهنم شکل گرفته... می خوام....

2 comments: