پر از بغض و خشمم. بیمنطق و با منطق... بیشتر بیمنطق...
تقریبا دو هفته تعطیل بودم و امروز، سر جلسه کاری، تازه یادم افتاده که حتی دقیقهای تنها نبودم....
آخ.
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست می رنجد نگارم چون کنم
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست می رنجد نگارم چون کنم
No comments:
Post a Comment