Saturday, November 16, 2024

نامه‌هایی که برایش ننوشتم ـ یازده

فکر کنم تقریبا دو سال شده... و کاری کردم که از من بعیده... دلم برات تنگ شده. خیلی زیاد. یک سال و نیم شده که ماسک میزنن که انگار فراموش کردم. نکردم. حتی وقتی با سم یا دن بودم هم فراموش نکردم. رفتم و دیدم هنوز توی MM هستی. نوشتی توی رابطه‌ای هستی که عمیقا خوشحالی. نوشتی She is my world. برات خوشحالم. ازت بدم میاد. براش خوشحالم. بهش حسودی میکنم. ازش بدم میاد. تو مستحق این خوشحالی بودی. و چقدر دلم میخواد که نشه! که سر‌جفتتون بخوره به سنگ. آزار ببینی. از خودم بدم میاد که این رو میخوام. کاش برگردی به من. و بهت بگم که بهت گوش میدم. هستم برات. اما از این به بعد اگه بخوای ببینیم، باید برای هر روز دوهزار دلار بهم بدی! میپرسی چرا؟ برای پول؟؟ میگم که نه! 
Because you're a jerk. Because you hurt me. And you never apologized. Because I missed you. And you ghosted me. 
you manipulated me. 
So, I'm not letting you take me for granted anymore. If you wanna see me, you gotta pay! you objectified me. So pay up for this object. $2,000 flat rate, no matter if you wanna see me for a minute or wanna spend the night together. I am worth more. My heartache is worth more. My time, brain, and empathy are worth more. This is my discounted rate! Just because after almost two years, I still fucking love you. And I miss you. 

Fuck you. 

If only someone would ever tell the world that I'm their world... 
Fuck you.