Saturday, February 5, 2011

جوجه یه روزه، خندانه

یک. قصد دارم خوب باشم و مثبت باشم و برگردم به کار و شاد باشم و پر انرژی باشم و... هرچی باشه، تازه تولدم تمومیده! تازه به دنیا اومدم!

دو. فکر کنم تبریک ها تموم شد... شمارش اسم های پست قبل می گه: 159تا... دوووووست دارم. نیاز به شلوغ بودن دوروبرم به طرز قابل قبولی ارضا شد...

سه. از کسایی تبریک گرفتم که انتظارش رو هم نداشتم. روزهای خوبی رو گذروندم...

چهار. از کسایی تبریک نگرفتم که اصلاً هیچ فرقی نمی کنه! خب بادشون رفته، زور که نیست... دووووستشون دارم. می خوام با کله برم ایران و باز ببینمشون... خووووبه زندگی.

پنج. چهارتا فیلم دیدم دیشب. هه هه... من کاااااااااار دارم خیر سرم... و همچنان من با "آلیس در سرزمین عجایب" ارتباط برقرار نمی کنم... "ذهن زیبا" دوست دارم... و و و ...

نتیجه اخلاقی: نگار خوشحال و شاد و خندانه، قدر دنیارو می دانه.... فقط باید یه کم بیشتر بدوئه تا ییهو خودش با دست خودش گند نزنه تو حال خودش!!! (چقدر خود تو خود شد!)

بعد از تحریر نوشت: دیشب خواب دیدم یکی از دوستهام از نوع مذکر ازدواج کرده! خیلی ناراحت شدم! از نوع حسرت... هی زندگی...

No comments:

Post a Comment