Wednesday, March 29, 2023

«کی دیدی این ملت تو بزمند؟ من تا جایی که یادمه تو رزمند...»

دیروز از خواب بیدار شدم. و مطمئن بودم که میخوام رشته ام رو عوض کنم. 

عطش درس دادن دارم. عطش خوندن دارم. عطش به روز بودن... الان هیچی بیشتر از این نمیخوام که بتونم برگردم دانشگاه...

Tuesday, March 21, 2023

به نام روز اول ۱۴۰۲

چند هفته است که صدای مرتضی احمدی توی گوشم مدام میخونه:
سالی که گذشت سال بد بود
سالی بد و بد ز بد بدتر بود
ای سال برنگردی
بری دیگه برنگردی

امسال دو آرزوی مشخص دارم. و عمیقا امیدوارم بهشون برسم. سال ۱۴۰۱ نه فقط برای ایران، که در کنارش از همون روز اول، بدترین سال زندگی من شد... 
امیدوارم روزهای بهتری بیاد. برای همه. و من هم به آرزوهام برسم و زخم‌های این سال رو دیگه لیس نزنم...

این رو هم اینجا بذارم به یادگار بمونه که یه روزی بخونم
سالی که گذشت سال بد بود
سالی بد و بد ز بد بدتر بود
ای سال برنگردی، رفتی دیگه برنگردی

Sunday, March 19, 2023

مغز جوانان ایران، طعمه بود برای آژیدهاک

گفت اما تو باهوشی... 
گفتم ها؟
گفت تیزهوشان رفتی خو...
اومدم غر بزنم وسط حرفش که گفت تو باهوشی و نه فقط به خاطر تیزهوشان. تو اگه میخواستی پول در بیاری، در می‌آوردی. اگه دنبالش نرفتی، خب انتخابت نبوده.
ساکت شدم.
بلند فکر کردم: آره. من صبح که پا میشم، لیست عریض و طویلی دارم از کارهایی که دوست دارم و یا باید بکنم. و باید بینشون چندتایی رو انتخاب کنم. و تقریباً همیشه، اون کارهایی رو انتخاب میکنم که خوشحالم میکنند، نه لزوما پولدارم میکنند...
بقیه فکرها رو بلند نگفتم... اما رفتم توی فکر... از وقتی یادم میاد، دوست داشتن یک فعالیت برام اولویت اول و آخر رو داشته. حتی وقتی کاری رو که دوست دارم، «مجبور» میشم که انجام بدم، تمام اشتیاقم رو از دست میدم... مثل این روزها با کار... یا درس دادن چیزهایی که هیجانی برام ندارن، صرفا چون در مضیقه مالی هستم...
این دختر جالبه. و راست میگه. من باهوشم. بهتره که یادم بمونه.
هشتگ: گلبهار