Friday, September 29, 2023

نامه‌هایی که برایش ننوشتم - شماره ده

این روزهای سیاه‌... و دست خودم نیست، من از یادت نمیکاهم..‌

شراب خورده و خِوی کرده می‌روی به چمن
که آبِ روی تو، آتش در ارغوان انداخت

Monday, September 18, 2023

I deeply love Baltimore

The city has always been my home. The first place in the US that gave me the sense of belonging. First place that I called "home". The place that I grew roots...
Baltimore has always been my safe place. My refuge. 

هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش 

Sunday, September 10, 2023

کثافت‌دونی مهلکی که طی میکنم

 افراط و تفریط آدمها کمیک دردناکیه واقعا... نرگس بهم نمیگه کار جدید پیدا کرده چون میترسه ناراحت شم و از اون طرف بهزاد زده تو کار لوکس بازی و از من نظر میپرسه... خرید و دلیوری و نصب در منزل چون حال گشتن نداره و لابد تا \ول میشه خرج کرد و نظرهای مجانی نگار هستُ چرا که نه؟ گور باباش که نگار ممکنه اذیت شه....


من هم میزنم به رقص... بعد از ماه ها.... گریه و رقص... که امیدوارم بشه تمرینی که شاید روزی بتونم به دیگری هم کمک کنم دردهاش رو با رقص بپاشه بیرون...

شاید... شاید....


که شاید روزی برسه که وقتی یادم میاد تا دم مغازه تفنگ فروشی رفتم، یا اونشب که ساعت دو و سه شب به قصد مردن زدم به trail و وسطش بالا آوردم، یا هزاران شب دیگه در این چهارده سال گذشته، برگردم و بگم ارزشش رو داشت... چون تاحالا که صرفا زندگی ام یه حماقت کمدی بوده و بس...

چقدر خشمگینم... چقدر غمگین... چقدر منزجر... چقدر ترسو.... ترسو... کاش توان کشتن بود.

Friday, September 1, 2023

من چرا نمیمیرم؟

گریه‌های مدام،
آرزوهای شبانه،
ماسک زورکی لبخند روزها...

و این سوال هر روز و هر شب: من چرا نمیمیرم؟؟
خسته شدم از آرزوی ته دل هر شب که کاش بخوابم و دیگه پا نشم. خسته شدم از دلخوری صبح وقتی بیدار میشم و میبینم هنوز زنده‌ام...
و خسته‌ام از ترس خودم که تا مغازه اسلحه‌فروشی هم رفتم و نتونستم جلو برم...
از خودم بدم میاد.
من چرا هنوز زنده‌ام؟