Monday, January 29, 2018

یافتم! یافتم! و از حمام زدم بیرون. ارشمیدس-طور!

به ذهن خطور کرد که بهترین جا برای خودکشی، کره شمالیه و بس... یا شاید لیبی مثلا. یا ونزوئلا. برای کسی، یادآور چیزی نیست. "مکان و خاطرات دردناک" دورند... خیلی دور... هر روز باهاشون مواجه نمیشن مردم... و تئوری های توطئه، تمام غم ها رو خاکستری میکنه و بعد توی مه، قورت میده... و خوبه دیگه. خوب. کسی هم به بالینت نمیاد. همونطور که در زندگیت هم نیومد... 
به سبک نارنجی، ایش... بدم میاد از این بچه موشها که موقع زندگی نبودند و نمیخواستی هم که باشند، حالا اما بعد مرگ، نزدیک تر مادر میشن... نزدیک تر از بهزاد حتی... کلا نزدیکی، بده!
و باز تولدمه. سالگرد مرگم!

به گمونم قبل از هند یا کره شمالی، باید یه سر برم سراغ پرومته‌ئا. بهش بگم دنبال دوست میگردم. دنبال دوست نمیگردی؟

Wednesday, January 24, 2018

کجای زندگیم اکستریم نیست که غر میزنم؟

امسال یا نامتعارف ترین تولدم رو توی هند جشن میگیرم،
یا سفارت هند، گند میزنه به تولدم!
یعنی کافیه پاس ایرانی داشته باشی تا تمام ابعاد زندگیت، اکستریم باشند!
امروز، سالگرد ممنوع الویزا کردن ایرانی ها و چند تا کشور گوگولی دیگه توسط ترامپ هم هست...
همین.