Sunday, April 13, 2014

راه گم کرده ام

ساعت 3:52 صبح.
صدای چه چه پرنده های بیدار در تاریکی شب عاشقم میکند.
این دوست داشتن دشمن من است.
نوازش نسیم دم صبح گرمم میکند.
این گرما بیمارم کرده.

به قول ع.ک. اینجا سردخانه ای خودکشی کرده.

*
خشابت را زودتر پر کن آقا
من از گلوله هایی که بیرون مانده اند بیشتر میترسم.

علی کاکاوند.
*
نفسم مسموم است.
نوازش زیباست.
گاز گرفتن بازوی سفید مردانه، نیاز زن است.

No comments:

Post a Comment