سردرد دارم. از دردِ سر. از گوش کر.
خوابیدم روی چمنها... باد شالم را نوازش میکرد. گوشهایم پر شده بود از اشکهایم...
هوا خوب بود. خدا و باد مسابقه گذاشته بودند در خیرهسری.
برگشتم.
سردرد دارم. از دردِ سر. از گوش کر.
سرم را گذاشتم روی میز. چشمهایم روی هم....
پتو کشیده شد رویم. بازوهای لختم پوشانده شد...
گرم شدم... برای لحظهای، دقیقهای...
موسیقی تمام شد.
سر برداشتم، خواب بود... یک خواب گرم...
No comments:
Post a Comment