Wednesday, April 13, 2011

سوسک شی

دیشب نوشتم (و یادم رفت پست کنم):
باز هوا گرم (تر) شد و جک و جونورها پیداشون شد!!!! سوسک کشتم! اون هم یک صبح! وووووی :S حالا هی بگو "سوسک شی!!!!" وقتی کشتنش این قدر مکافات داره، واسه چی دعای ناجور می کنی آخه؟

هفته سنگینی دارم. هفته های سنگین تر پیش رو... و بعد... پیشاپیش می تونم نفس عمیق راحت بکشم! 12 می نگار دفاع می کنه... و خلاص! کمی استراحت و بعد، دوباره... پیش به سوی آینده! D;

*

امشب می نویسم:
ماااااااااا!!!! چرا سایز فیزیکی دنیا گنده تر که می شه در مقیاس ایکس لارج، مقیاس غیر فیزیکی اش کاهش پیدا می کنه به نخود؟؟؟ مااااااااااااااااااااااااااااااا.... چه سالهایی بشه، سالهای آینده... هیجان زندگی رفت بالا!!!
و ما... بدجنس می شویم!!! می خوی بخواه، نمی خوای، نخواه... می تونی بری... سوسک شی!

و در انتها: کلی کار دارم! که معمولیه البته این قسمت!

2 comments: