Saturday, June 30, 2012

حبه انگور

یعنی پرم از جیغ شنگولناک!!! هرچقدر امروز از خواب پاشدم و بدخلق بودم، الان که ظهر باشه، شنگولناکم... سرشار از سرزندگی، سرشار از شیطنت! میخوام بالا پایین بپرم!!!!

دلمم تنگ شده.
این هم قشنگه، از رو وال دوستی دزدیدم:
"وسوسه شده ام
وسوسه کنم ترا
بی دستی و با نگاه
بی لمسی و با عصیان واژه
...
سرسام میگیری
و سر به باد نگاهم میدهی
نترس
رفته رفته به "درد" عادت میکنی
رفته رفته در من حلول میکنی..."
 خوووووبه! 

شاید هم من زیادی ذوقم الان! واسه چیشو نمیدونم... یعنی میدونم هاااا... ولی نمیدونم! :))

دلم تنگه...

درمجموع که خوشحال و شاد و خندانم، قدر دنیارو میدانم...
(این ویدئو قشنگه! ایده عکسهای قدیمی رو خیلی دوست دارم و لبها که تکون میخورند... تم غمگین و دیوانه وار آهنگ اما تم الان من نیست! من واقعاً خوشحال و شاد و خندانم!)

No comments:

Post a Comment