Monday, February 22, 2010

بدبختی در خوشبختی

زندگی هیجان خوردن ترشی لبو در بلاد کفر است... گاز باید زد خالی خالی
زندگی درست کردن ساندویچ مخلوط مرغ در سه دقیقه است... آن قدر خوشمزه که خودت هم باورت نشه
زندگی نگاه کردن به جوش های روی پیشانی است...ه
زندگی خوردن صبحانه، یک صبح است
زندگی فکر کردن به سفرهای پیش رو است... فلوریدا شاید؟؟
زندگی تصور شام دادن به خاطر قبول شدن در مستر دوم است، دانشگاه هفتم آمریکا... وقتی می دونی که در واقع خودت را انداختی توی چاه بزرگتر
زندگی لذت بردن از سمینار استاد برکلی است در باره دیوانه بازی های معنا دار معماران مدرن ژاپنی 

زندگی این حقیقت است که تا آخر هفته دیگه دوتا امتحان داری، دو تا مقاله برای نوشتن و پروپوزال پایان نامه علاوه بر همه کارهای معمول درسی هفته... و نمی دونی چه گلی بگیری بر سر مبارک

پی نوشت اول: من همچنان از زندگی ام لذت می برم... هرچند غر هم زیاد می زنم که طبیعت اینجا بودنمه (اینجا به معنای آمریکا در مرحله اول و دانشگاه سخت ویرجینیا در مرحله دوم)ه
پی نوشت دوم: من همچنان دلم می خواد اگر برگشتم ایران، وزیر آموزش و پرورش بشم

3 comments:

  1. خيلی شانس آوردی جمله آخر را آوردی ولی جدی می گم، چرا اينقدر غر می زنی؟ يکم می تونی دقيق بگی چرا؟
    نمی دونم البته، منم يکم ديگه برای داره گنگ می شه همه چی، ولی فکرش رو بکن که بعد از 10 سال که ايران سر و سامانی گرفت و تو هم هزار تا جايزه خط خطی کردن گرفتی برگردی ايران و پايه يک دوران جديد در معماری ايران رو بگذاری، واقعا اين چيزايي که گفتی اگر درست باشه و لذت بخش چرا غر زدن بخواد؟

    ReplyDelete
  2. لذت ببر
    غر نزن
    لپ لپ بخور



    (برنده جایزه بی محتوا ترین کامنت)

    ReplyDelete
  3. حضور سرکار خانوم نگار، مقام محترمه وزارت آموزش و پروش، بدین وسیله ضمن تبریک قبولی در خان دوم مستر به عرض می رساند شام یکی طلبمان.
    از خداوند ممنان برای شما توفیقات روزافزون و ترشیجات خوشمزه طلب می کنم.
    پویان نیک نفس میردامادی، نهم ربیع الاول سال هزاروچهارصدواندی

    ReplyDelete