Sunday, February 21, 2010

داره عید می شه.... نمی خوام باور کنم... می خوام که تند تند بگذره این روزها و من بالاخره خیالم راحت شه... اما نمی خوام باور کنم... نمی خوام بعد از ربع قرن بدون مامان و بابام و بهزاد عید بشه... نمی خوام، نمی خوام، نمی خوام...نمی خوام سر خودم را گرم کنم به امتحان ها که آیا خوب بدم یا آیا بد. نمی خوام حواسم را پرت کنم با مستر دوم که اگه بشه چی می شه... نمی خوام خودم را گول بزنم با جشن یک هفته قبل از عید توی دی.سی و یک هفته بعد از عید توی دانشگاه که قراره خودمون مهیجش کنیم توی این دنیایی که انگار دیگه قراره از شلوغ پلوغی شب عید خبری نباشه که انگار نه انگار که سال نوئه! که برای اکثر مردمش اون شب با یک عالمه شب دیگه هیچ فرقی نکنه و ذوقش را نداشته باشن... نمی خوام هی الکی فکر کنم که امسال تخم مرغ های رنگی ام می خوام چه جوری باشه وقتی مامان نیست که برام نگهشون داره تا سال های بعد...ه

وای خدا، نمی خوام سال تحویلم تلفنی باشه! نمی خوام...ه

دنیای ایده آل یا رویایی... دنیای دو بام و دو هوا نمی خوام

6 comments:

  1. اوم، می دونی به نظرم يکم زياد حرف می زنی، انگار رفته سفر قندهار، خوب دو روز رفتي آمريکا يه دنيای ديگه، يه جور ديگه است.
    داشتم وبلاگ يه طراح نرم افزار تو ميکروساف رو می خوندم که جمعه يکهو زده بود، اين آخرين پست من به عنوان طراح نرم افزار در MS است و با پذيرش يک نقش مديريتی در شرکت credit suisse به لندن می ره تا بعد از 10 سال کار در MS به علاقش در بخش Finance پاسخ بده و می دونه همونقدر که اون 10 سال در MS خوب بوده 10 سال بعدی در Credit Suisse هم خوب خواهد بود.
    اينجا بود که گفتم ما ها تمام عمرمون دوره می گرديم و همه علايقمون رو زير پا می گزاريم تا اون يک هدف را پاسخ بديم.
    حالا داستان تو، بلند شدی رفتی اونجا خوب چند سال از عمرت ممکنه عيد مثل عيد ايران نباشه (خصوصا امسال که خيلی بی مزه است) ولی خوب بجاش کريسمس رو تجربه کردی چيزی که ما اينجا تجربه نمی کنيم.
    فکر نمی کنی وقتشه يکم ديدمون رو عوض کنيم نسبت به اين تغييرات از چيزای خوب به چيزای نا شناخته که می تونه خوب باشه.

    ReplyDelete
  2. البته جمله اولش که زياد حرف می زنی رو هرچی فکر کردم ديدم ربطی به بقيه متن نداشت واسه همين می تونی در نظر نگيريش

    ReplyDelete
  3. البته گاهی باید خیلی دقت کنی که نیمه پر لیوان رو تهش پیدا کنی، ولی شاید اینجوری بهت کمک کنه که این سال تحویل مال خودته، مال خودت و با هیشکی هم شریک نیستی چون تو گربه های فضایی هستی. من پویانم

    ReplyDelete
  4. عیب نداره، عادت میکنی‌ :(

    بد‌ترین قسمتش اینه که بوی عید نمی‌‌آید، آدم پیش خانوادش نیست و اینجایی که من هستم هنوز زمستونه :((

    ReplyDelete
  5. خواستم بگم اینجا که من هستم بوی عید طرف های خرداد به مشام می رسد

    ReplyDelete
  6. نگااااااااااااااااار
    کتک می خوای ؟

    راستی اون دوستت راست می گه
    حالا یکی دوتا عیدو از دست می دی...
    عوضش به جایی می رسی که یه عده تو کفشن !

    ولی اون حرفش که گفت : قندهار که نرفتی ، رفتی آمریکا خیلی باحال بود
    درسته جغرافیم ضعیفه ، ولی فکر کنم قندهار نزدیک تر :))

    ReplyDelete