Friday, January 15, 2010

وقتی یک جوجه معمار از نقاشی خوشش می آد

با لذت تمام دارم نقاشی های مرتضی کاتوزیان می بینم، بلکه با تمام وجود با چشمانم می بلعم!!!!
غیر از نقاشی های سورئالش که عاشقشم و جای پای دالی به خوبی روی بوم قدم می زنه و نقاشی هایی غیر سورئال که رد پای رنگ گذاری های کمل الملک مشهوده، برای خودم مهمترین چیزی که کشف کردم این بود: دختر ایرانی از دید کانوزیان یعنی چهره من!!!! به نظر شما شبیه نیست؟؟
کاملاً خودم را می بینم: موی سیاه پر کلاغی، ابروی پرپشت، چشمان باز، دهان کوچک... قوزی که انگار طبیعت تفکر منه و... غروری که کافیه تا دل هر کسی را بشکونه تا گوشم را ببنده به حتی صدای گریه چند قدم آن طرف تر....
حتی می تونم صدای داستانی که این نقاشی تعریف می کنه را بشنوم...

تصویر بعدی، همون چهره... جالب اینه که در سالی که این تصویر روی بوم اومده، من هم سن و سال همین چهره بوده ام....




























نه این که فقط این مدل را بکشه، نه... اما تمام چهره ها ایرانیند... کاملاً ایرانی... خیلی از چهره های نقاشان و مجسمه سازان معروف به این راحتی بومی بودن خودشون را ابراز نمی کنند... نقد بد و خوب نیست ها... قدرت قلمه! فدرت نمایاندن جزئیات، بدون بزرگ کردنشون... نمونه چهره ها:
















و برای این که فکر نکنیم توانایی کار غیر ایرانی نداره، یک نگاهی هم به نقاشی-مجسمه هاش بکنیم:












































فقط یک جمله دیگر: اگه قرار بود من این نقاشی را نام بذارم، می ذاشتم: "عمو مهدی من، وقتی که بچه بود"... کاش باد زودتر سلام من را به او برسونه...ه











2 comments:

  1. دختر ایرانی از دید کانوزیان یعنی چهره من!

    :)))

    راست می گی

    ReplyDelete
  2. سلام خوبي آشناي قديمي؟ من خوبم! خبري هم نيست، شما چه خبر در چه حالي؟

    ReplyDelete