Monday, September 28, 2009

کودک بودن، کودکی کردن

این قسمت بلاگ سالومه خیلی خوشم اومده:

...

موهای تنم از غیرمنتظره بودن شنیدن این آهنگ سیخ می‌شه. هنوزم این آهنگا برای من با صدای آژیر خطر یکیه، با "شنوندگان عزیز توجه فرمایید..."، با دویدن مامان سمت زیرزمین خونه وقتی من تو بغلشم، با چسبای ضربدری روی پنجره‌ها، با مسافرت سه-چهارماهه به لاهیجان، با یک عالم آدم بزرگ عصبی که برای پرکردن عصرای کشدار بدون برق دبننا بازی می‌کنن، با خبرای از بدی که گاه و بیگاه می‌رسه، با...

... ( http://saal-maah.persianblog.ir/post/52/)

نمی دونم باید خوشحال باشم که چنین خاطراتی ندارم، یا ناراحت... خاطرات بدی هستند. توی تک تک سلول های بدن آدم رسوخ می کنن... شاید نباید بخواهمشون... اما این حس که "تقاوت می کنی"، این بار هیچ لذتی برام نداره...

No comments:

Post a Comment