Sunday, November 25, 2012

دل-پیچه

من:


حال دلم خوب نیست. یعنی بودها... ولی دیگه الان نیست! یه چیزهایی واسه من ساخته نشده. امروز حس کردم با تمام وجود روزم رو تلف کردم. به هیچ و پوچ یه روز رو باختم. حالا نصفه شب استرس گرفته‌ام و نه خوابم میبره و نه کار میکنم :(

*

کلی کار هست که میخوام بکنم.
کلی هیجان هست که زندگیم کم داره.
کل ناتوانایی دارم.
کلی چیز هست تو زندگیم که دوست ندارم.
کلی آرزو دارم.

از زندگی آمریکایی بدم میاد.
از عادی بودن، از روزمرگی... میترسم! خوف میکنم... 
از شاد بودن و شادی بخشیدن خوشم میاد.

دارم دچار سیاه و سفید میشم!
خوب نیست! خوب نیست!

حال دلم خوب نیست!

*
هری، نامزد نیها، یکی از دوستهای هندیم، واسه پیشدرامد عروسیشون این فیلم رو درست کرده (دارم فکر میکنم کاش میتونستم از این قاره لعنتی بکنم و عروسشیون رو برم...)
http://vimeo.com/54125475
بی صدا توی تاریکی دیدمش... خیلی هندیه! اما دوستش دارم...

حال دلم خوب نیست...

ببعی دوست دارم.

No comments:

Post a Comment