Saturday, December 12, 2009

آخرِ آخرین اولین

تمام شد. اولین ترم در بلاد کفر تمام شد. خوب بود. بد نبود....
الان چه احساسی دارم؟ خوب، بد، هیچی، همه چی.... و مهمتر از همه خوابالود! به قول خودم:
DONE! YEAAAAAY.... (dead sleepy hungry corpse is talking!!!)o

قصد دارم از سر تا ته این تعطیلاتو خوش بگذرونم. 40 روزه! شوخی که نیست!!! و الان می دونم که واقعاً درس خوندن انرژی می خواد خفن! که بدون تر و تازه بودن، آدمیزادی که من باشم از پسش بر نمی آد!!! این معنی اش این نیست که علافم ها. تعداد بسیار زیادی اپلای کردن، تعداد بسیار بیشتری کتاب و مقاله خوندن به زبان اجنبی و کمتر غیر اجنبی، کار کردن روی اون همه نوشتنی های که دارم، مهمتر از همه پروپوزال پایان نامه....

اما محض رضای خدا یکیشون به نظرم آزاردهنده نمی آد. فعلاً که همشونو دوست هم دارم. حتی همون قدرکه با هیجان منتظر اسکیت رو یخ، دوستهای جدید پیدا کردن، کالیفرنیا رفتن، واشنگتن دی سی گردی کردن، با دوستهای دوره بچگی شیطونی کردن و حتی بالاخره بعد عمری کلاس رانندگی رفتنم!!!!!

یک نفر علاقه مند به زندگی، موجود می باشد! کس دیگه ای نبود؟؟؟

پی نوشت: می دونم زیادی خوشم! اما می شه دعا کنین یک منبع مالی پیدا کنم؟ لازم دارم!!!!!ه

2 comments:

  1. راستی دختره من که فیس بوک ندارم! سر چی نتونستی جلو خندتو بگیری؟

    ReplyDelete