Thursday, May 23, 2013

جاده، فریاد میزنه بیا

جاده های میدوست من رو سرشار از خاطره میکنند. تک تک خاطره هتی دو سال گذشته ام از جاده ها و موسیقی ها و آغوشها و رستورانها از یک طرف... و از طرف دیگه بیکرانگی و هموار بودن این جاده ها من رو یاد جاده های تهران اصفهان میندازه... زیاد زیاد زیاد... دیدن ستاره های شب، قطره های بارون روی شیشه، موسیقی، خطوط سفید راهنما روی آسفالت... همه و همه و همه...
این خاطرات زندگی روزمره من رو غنی میکنند. زیاد زیاد.
And they feed some weird anger in me too... smile smile smile little girl! And shut up!

** به نظرم حرف خیلی بیشتر برای زدن داشتم و یادم رفته پست کنم. به هرحال امروز، 17 آوریل 2014 پستش کردم هرچه مونده بود رو...

No comments:

Post a Comment