Sunday, February 19, 2012

بی‌تاب...

حرفم می آد و هرچی که هست، کار کردنم نمی آد...

این رو گوش می دم،

عملاً اتفاقی و به خودم می گم، چقدر اتفاق زندگی من رو ساخت؟ این همه "اتفاق" و "حادثه" و باز هم می‌گم، زندگی‌ام عادی است.... زندگی من تو عادی نبودن زنده است و می ره جلو و می ره و می ره و... می ترسم اون روزی که به خنده و چشمهای درشت خودم عادت کنم... می ترسم به غیرعادی بودن عادت کنم...
مامان سیلین دیون دوست داره. من هم دوستش دارم، نه اونقدرها ولی... موهای کوتاهش بهش می آد! من هم موی کوتاه بهم می آد! اما موی بلند دوست دارم... بوی بلند خودم رو، مواج در باد...
امید اون اولین بارهایی که اومده بودم آمریکا و با هم حرف می زدیم، بهم یه بار گفت به آرزوت رسیدی؟ باد لای موهات می وزه؟ این اواخر بهزاد بهم گفت دیدی به آرزوت رسیدی؟ موهات رو بالاخره بلند کردی؟
و من خنده ام می گیره که آروزهای کوچک من چه راحت و آسون واقعیت پیدا می کنند... کمی به بهای از دست دادن روزمرگی های دوست داشتنی ام...
دیشب که موهام رو چیدم، دردم می اومد! مامان می گه چه خبر مهمی! به بی‌بی‌سی اعلام کن! اما آره! خبر مهمیه! من با دست خودم سر موهام رو زدم! سر تحقق آرزوهام رو... که کار روزانه ام شده! عادتم شده...

به عشق نیاز دارم! سلول سلول تنم فریاد می زنه برای عشق... تمنا می کنه برای عشق! و کافی نیست! نیازم سیراب نمی شه... مثل همین دو بطری شیر و دو بطری آبی که الان خورده ام و باز هم عطش دارم... عطش سیری ناپذیر برای خون! برای عشق!

و باز سیلین گوش می دم... اگه اون اتفاق بود، این حقیقته:
و من قوی ام، می خندم، پر از تمنا ام...
و من "من"ام و تو "من"ای و "من" شادم...
You were my strength when I was weak
You were my voice when I couldn't speak
You were my eyes when I couldn't see
You saw the best there was in me
Lifted me up when I couldn't reach
You gave me faith 'coz you believed
I'm everything I am
Because you loved me

دلم عطش خون داره... دلم گاز زدن می خواد! دندونهام سست می شن تا وقتی نتونم گوشت و پوست بدرم...

امروز و شبهای دگر... نه نامجو و نه د برگ و نه آنتونی و نه هیچ ساز و آوز دیگه ای آرومم نمی کند... که مرزها و فاصله ها از منند تا آسمان... دلم چک چک بارون می خواد روی پوستم... دلم فریاد می خواد تو شب زمستانی... دلم شکفته شدن می خواد...
دلم...
وای از این دلم...

1 comment:

  1. و من قوی ام، می خندم، پر از تمنا ام...
    و من "من"ام و تو "من"ای و "من" شادم...

    خیلی زیباست...

    ReplyDelete