Saturday, February 18, 2012

درس... همچین و همچون گل گندم!


و اینکه:
تنهایی یعنی اینکه هیشکی نباشه که بهت بگه: "دو دقیقه از پای اون کامپیوتر بلند شو بیا بشین پیش من!!!"...

پینویشت بعد از تحریر:
و اینکه تنهایی از نوع نگاریسم یعنی اینکه به این نتیجه می رسی باید به موها و صورتت رسیدگی کنی! نتیجه اینکه صورتت رو با شیر می شوری، موهات رو با روغن زیتون... و براساس تصویری که از خودت تو آینه (اون هم از جلو و نه عقب) داری، برای اولین بار دست به قیچی می بری!!! بابا ایران خوش بودیم، گند هم به موهامون می خورد می رفت زیر روسری و مقنعه و پیدا نبود تا بدویی و بدی دست مامان یا آرایشگر... اینجا اول آدم گند می زنه، بعد به صرافت می افته که بپرسه اصلاً آرایشگاه داریم و اگه آره، کجاست!؟!
کل بدنم از تیز تیزی خورده موها می‌خاره! صبح حموم بودم خووو! زورم می‌آد دوباره برم!!!
خداوند این روح ریسک پذیر و خل و چل من را رام کند! ان‌شاءالله!
دیشب فرانک که عکسهای عمل دماغش رو نشون می داد، وسوسه شدم که چنین کاری بکنم! خوبه تیغ چراحی دم دست من پیدا نمی شه!!!

پینوشت بعد از تحریر دوم: دیشب برای اولین بار رفتم بولینگ! باحال بود! چسبید! و شرط رو بردم! یعنی به جای اینکه امتیازم 1/3 بقیه بشه، نصف بقیه شد! خوبه دیگه!!!

No comments:

Post a Comment