Saturday, November 14, 2009

مجنون

باید بنویسم.
چی و کی و چه جوری مهم نیست.
این که الان داغم مهم نیست.
باید بنویسم. باید باید بنویسم.
باید بنویسم
این که الان داغم و داغون مهم نیست.
باید بنویسم.
نگار بنویس....
....

می خواهم. از ته دل.
از همان ژرفای جاه طلبی هایم. می خواهمش... شادی اش را می خوام. شادی ام را هم.
جذبش کنم. خشک کردنش را... این که مثل عشقه باشم. باز هم مثل عشقه... و افتخار کنم به خلق خدا. به خودم. به اشکم
به توانایی عشق نورزیدن.و به شادی بازی کردن
به تنهایی و شلوغ بودن. به بازی کردن. به بازی گری. به اشک

من خوبم. خوبِ خوب. مگر خدا چی خواست دگر از من و من خود نیز هم از خودم؟
من چه خواستم؟ شاعری؟ فلسفه بافی و عشق زندگی؟ زندگی در لخظه یا زندگی در آرزو؟

کاش داغ تر بودم
کاش نه اینقدر آگاه

....

یک گفتگوی رک و راست با خودم:

-من چی می خوام؟
-خودت بگو
-از جواب در می ری؟ همیشه ترسو بودی. همیشه.
-گیرم که من ترسو، توی عاقل چی می گی؟
-میگم که تو فراری هستی. و نه حتی فرارت تصمیم خودت بوده، که هُلت دادن اعتراف کن و بگو که این نبوده
- بوده بوده بوده! راحت شدی؟ این هم اعتراف! به چهار میخم بکش. تحقیرم کن...
...
-این کولی بازیه. تحقیر کردن کار هر روز تو بود. یادت رفته؟ تنها هیجان زندگیت شاید؟
-زخم های زندگی گذشته را می شکافی؟ نا مردی...
-نامردی کاری بود که کردی، معذرت هایی که نخواستی، دلهایی که شوکندی و چوبهایی که الان داری می خوری...

-داری داستان می بافی. ظلم کردن من ناشی از ظلم کشیدن دیگران بود. خودت می دونی که ترسوترم از این حرفها...
-دیوانه ای
-دیوانه ام
-گفتم فرار کردی و طفره رفتی.
-گفتم راست می گی. بیشتر از این؟
-جواب نیست
-تو بگو
-ایده آل بباف، تو که بافتن خوب بلدی
-بلد بودم
-بلدی
-دلم مامانم را می خواد، دلم بابام رو می خوام

-بباف
-جاه طلبم
-تا کجا
-تا معنایش را پیدا کنم
-تا کجا؟ تا کی؟
تا بفهمم که تهی ام
-دروغ است
-دروغ است! که چی؟
-بباف
-تا بیاید و بگوید که تهی ام. مگه بهار نبود. خودش را باخت... خالی شد...
-پس جلب توجه است
-اسمش را هرچی می خواهی بگذار
-خفه شو
-اشمش را هرچی...
-خفه...
-بازی دست من است
-بازی دست تو بود و هست و خواهد بود، گند بزن تا می تونی... کاش آگاهیت نبودم... لعنت

...

لعنت

10 comments:

  1. به سلام، بابا اينا چيه اينجا می نويسی؟ جواب میل منو بدهو می بينم که زدی تو خط ماليخوليا و اينا،
    ببين عزيز من، شما هم مثل من دچار يکم به کم تحملی شدی، مگه چه خبره؟ فکرش و بکن می رفتي دانشگاه دارغوز آباد سفلا در ايران، 6 ماه هم خونه نبودی، خوب عادت می کردی ديگه، درست می شه،
    جواب ميل منو بده اين قدرم از اين اشک گريه ها ننويس زشته ، بده و اااااااااااا

    ReplyDelete
  2. hanooz kheili zoode, kheiliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii vase inke bekhay beshini fekr koni ke karet dorost boode ya na...ke jah talabito bayad donbal mikardi ya na...
    kheili zood negar jan
    baraye haminam behet migam ke bayad soorat masala ro paak koni va behesh fekr nakoni, be moghash forsat vase fekr kardan ziade
    to alan INJAYI
    ghasde kam avordanam nadari, pas be khodet enerji + bede avaze inke sakht taresh koni
    harchi happy tar rafti jolo, zoodtar tamoom mishe
    : moteasefane nisti gooya paye computer ke ba ham rajebesh mofasal ekhtelat konim, hala enshalla ye forsate dge
    amma rajebe harfaam fekr kon doost joonam
    moraghebe khodet bash, ham kaC ro pashimoon nemikoni az inke gozasht biay kharej, ham khodet pashimoon nemishi az tajrobeyi ke dge HICH vaghte dgeyi too zendegit tekrar nemishe
    ye booooooooos khoshmaze
    felan

    ReplyDelete
  3. سلام نگار جون
    یک چیز خوبی كه این غربت برا هممون داره اینه كه یاد میگیریم با خودمون رو راست باشیم
    درونمون رو کنکاش کنیم و ببینیم این جاه طلبی جزیی از خودمون یا ی جورایی به زور بهمون خوروندن
    منم مثل تو ام بالاخره این قدر نوسان میکنیم تا پایدار شیم و بفهمیم تو زندگی واقعا چی راضی مون میکنه.
    فرصت بده همه چی تهنشین بشه بعدا ببین چی تو این آشییه که برا خودمون پختیم.
    تجربه کن ،زخم بردار، از خودت متنفر شو تا بعدتر قویتر بشی و نه تنها خود خودتو دوست داشته باشی بلکه بتونی عاشق تموم لحظه ها و آدما بشی
    نرگس

    ReplyDelete
  4. بازم بلاگت کامنت من رو قبول نکرد. همیشه بار اول قبول نمی کرد، بار دوم کد تصویر می دادیم قبول می کرد. الآن کد تصویر رو نشون نمی ده. یه زنگ به بهزاد بزن اعصابمون داغون شد

    ReplyDelete
  5. قبل از خواب یک دل سر گریه کن. حتی اگه گریهت نمیاد بشین گریه کن. خوبی تنهایی اینه که لازم نیست توضیح بدی برای چی داری گریه میکنی. اونقدر گریه کن تا بخوابی اینجوری حداقل هشت ساعت از شبانه روز رو میگذرونی شاید فردا روز بهتری بود یعنی تو آدم بهتری بودی

    ReplyDelete
  6. بازم سلام. دیشب نه تنها بودم، نه دلم گرفته بود! در حین تایپ کردن هم داشتم با مامانم می حرفیدم پس درد دلتنگی هم نبود چندان... فقط سعی کرده بودم که زیاد بخورم تا حرفهای مخم را بکشم بیرون! همین! ولی بازم مرسی مرسی مرسی

    ReplyDelete
  7. khoube...harfato neveshti...in doustayi ke in bala comment gozashtano negaran kardi ke faghat harfaye tou mokheto bekeshi biroun...4 ta comnt mozhek ham in var oun var gozashti...va khob ba ye ghesmat az harfat kheili movafegham ke in ja neveshti
    mitounesti in commnerti ke inja gozasti ro tou webet benevisi...ke adam haro negaran nakoni...

    ReplyDelete
  8. badbin!

    inke adama nazar midan faghat in nist ke negarane man shode bashano... na ke in nabashe, ama bahse harfaye moshtarake...

    vaghean injuri fekr mikoni? az dide man injurie: harfi tu dele 1alame adame, ya hata 2-3ta adam! 1i mikeshatesh birun mizaratesh ru miz, baghie az dide khodeshun mibinanesho bazgush mikonan. man na faghat harfe khodam, harfe dele chand ta adame digaram zadam...

    hata age in ham nabashe (ke ehtemelesh mitune kam nabashe),,, tamame bloge man bazgu kardane mokhame! mage nist??? vase khali shodanesh...

    haminja minevisam, ham khodam khali misham, ham gahi baghie, ham 1ruzi shayad 1bacheyi bege negah kon, bachehaye motevalede daheye 60 injuri fekr mikardan, injuri zendegi mikardan... hata shayad mesle khode ma...

    ReplyDelete
  9. omidvaram sabr dashte bashi, ziyad halet khub nemizane

    ReplyDelete