تهران که بودم، اگه یه کار تو خونه بود که صد سال سیاه هم حاظر نبودم طرفش برم، شستن دستشویی و حمام بود!!!!
حالا اینجا منتظر بهونه می گردم که یه وقت خالی پیدا کنم، صبح یا شب، فرقی نمی کنه! بدوم برم حموم رو بشورم!!!! یه حالی می ده با یه خستگی عمیق و با نشاط این که فردا صبح که پا میشی، دستشوییت مثل کارتون ها برق می زنه!!!! به به!
الان ساعت چنده؟ 1:30 صبح!!!!
آهان! باشه! من رفتم بخوابم.
اما خداییش، اگه یه دختر خوب دم بخت واسه من سراغ دارین که خوب هم غذا بپزه، من آمادگی ازدواجمو اعلام می دارم!!!!
پینوشت: فردا 6:30 باید از خواب پاشم
حالا اینجا منتظر بهونه می گردم که یه وقت خالی پیدا کنم، صبح یا شب، فرقی نمی کنه! بدوم برم حموم رو بشورم!!!! یه حالی می ده با یه خستگی عمیق و با نشاط این که فردا صبح که پا میشی، دستشوییت مثل کارتون ها برق می زنه!!!! به به!
الان ساعت چنده؟ 1:30 صبح!!!!
آهان! باشه! من رفتم بخوابم.
اما خداییش، اگه یه دختر خوب دم بخت واسه من سراغ دارین که خوب هم غذا بپزه، من آمادگی ازدواجمو اعلام می دارم!!!!
پینوشت: فردا 6:30 باید از خواب پاشم
یاد اون سال افتادم که رفته بودیم شمال! مامان فقط یک روز تمام در و دیوار ویلا را سابید!
ReplyDeleteمنم کارتون میخوام. با من ازدواج میکنی؟!
ReplyDeleteage ye shohar e khubam soragh dari begu, vali kollani shostane dastshuyi hamum az baghiyeye jaha behtare , shilangi migiri ba feshar khodesh tamiz mishe ;)
ReplyDeleteنگار اگر گردگیری رو هم بر عهده می گیری، من حاضرم آشپزی رو تقبل کنم!
ReplyDeleteetefaghan saaly! tu in 1i koli herfeyiam! shoharam mishi??? :D:D:D
ReplyDelete