Monday, December 13, 2021

Little things that I like...

 Waking up in the morning, cuddling till the very last minute... Talking very serious nonsense while half asleep... Having overlapping calls in the morning and trying to not be picked up on each others' microphone... Trying to slow down the very serious nonsense conversation after the calls... little kisses and hugs... and then saying goodbye...

This is life, right? what else could it be?


پینوشت: زن مستقل، استفراغ دنیای مدرنه...

پینوشت بر پینوشت: مگر اینکه نباشه؟ آخ اگه نباشه... چقئر توی جلد خودش راحتتر خواهد بود... چقدر جنگها که آروم خواهند گرفت...


پینوشت دو: مدام تمرین Adam رو به عقب میندازم... سخته. خیلی سخت. چرا من compliment-issue دارم؟؟؟

پینوشت بر پینوشت دو: امروز میخوام به خودم تبریک بگم که observant خوبی هستم... دیشب بخصوص. از یه شب معمولی، تبدیل شد به یه شب خیلی خوب.


پینوشت سه: برای اولین بار برپسب "تعریف" رو استفاده کردم!!!! یعنی این همه سال، هیچ تعریفی نبود؟ واقعا؟؟؟؟


پینوشت چهار: زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست. پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست. And be loved. یا اصلا:

 زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست.
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست.

رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است
به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است 

کرشمه‌ای بکند، صدهزار دل ببرد
ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است

اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا
بجای دل سر زلف نگار در چنگ است

در این حد حسود. که چرا نامجو بکند و من نه؟ سشوووووار! :))

No comments:

Post a Comment