Saturday, July 26, 2014

مفید

معمولا آدمها درد دارند چون مریض شده‌اند...
من اما بی‌هوا مریض شده‌ام چون درد دارم...
درد بدی هم هست، موریانه زده به مغزم... به سلول‌های خاکستری. نفسم رو محکم نگه داشته‌ام تا در نیاید. به گمونم موریانه‌ها از همانجا شروع کرده‌اند. حفره خالی رو پیدا کرده‌اند.... موریانه‌ها به تمام بدنم زده‌اند.... سیاه و سفید...
ریه‌ها که خانه‌شان بود از مدتها... اینبار به معده هم زدند... بد بود. خوب نبود یعنی.
که بعد انگار آبشاری از موریانه‌های سیاه رو بالا آوردم.... عطش خوردن داشتم.... و بالا میاوردم... سلسله خنده‌داری شده بود... به تماشای سحر...
کاش اسکیزوفرنی زودتر بیاید. از موریانه‌ها خسته‌ام. دلم زندگی در عالم رؤیا میخواهد.........

[کجا میری فلونی....
ترسم بری و بمونی....

زل زده‌ام به درخت گردو.... میدونم درخت روحم نیست. اما روح آشناییه. یا حداقل رفیق خوبیه... گردوها دوتا دوتا مثل تخم شده‌اند لابه لای برگها! یاد برگهای پوشش آدم و حوا می‌افتم... درخت گردو حرف دارد! در گرگ و میش صبح من به او و او به من زل زده‌ایم. ساکت مانده‌ایم. من سرم گیج میره و او مدام میلرزه... نمیدونم چرا این لرزهای کوچک به او افتاده. نمیدونم سرگیجه من از کجا اومده که کم و پایدار، خانه نشین شده و رها نمیکند که نمیکند...

[دين و دل به يك ديدن باختيم و خرسنديم...
در قُمار عشق اي دل، كي بود پشيماني...

فکر میکنم درخت روح من باید شبیه درخت جو باشه. تنها. لب یک صخره. به سخره گرفته شده توسط باد...
شاید درخت من اما، کمتر به یک بعد کشیده شده باشد...
شاید دور خودش بیشتر پیچیده شده باشد... شاید خودش، خودش را کشته باشد...

[میروی و مژگانت فتنه ها می انگیزد...
می روی و می ریزی خون خلق و می دانی...

امروز رو روزه نگرفتم... از ترس فلسهای موریانه‌های سیاه... شاید هم سفید... نمیدانم...
از ترس دروغهای یک درخت زیبا که خودش را کشته. خودش را از درون کشته.... که خودش را میکشد... آغوشش را باز کرده برای موریانه‌ها...

[زاهدی به میخانه سرخ رو ز ِمی دیدم...
گفتمش مبارک باد بر تو این مسلمانی...
ساعت فائزه زنگ میزنه.
وقت خواب منه. وقت سفر اون...

[گر چه مستیم و خرابیم چو شبهای دگر...
باز کن ای ساقی مجلس سر مینای دگر...
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم...
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر...

مفید-طور
فریاد-طور

کاش نرسم به فردای دگر...
مفید-طور...

No comments:

Post a Comment