Sunday, June 23, 2013

دوست بداری

Yesterday,
"Dance... its in your blood" and how happy I became.
Today,
New ideas I have. and how happy I am.

Dance is in my blood.
*
My first "kabab hoseini", like!
*
یادم باشه لاک روشن نزنم. روشن مثل آبی روشن یا صورتی روشن ولی مات... شبیه رنگ گچهای تخته سیاه. شدید حس هندی بودن بهم دست میده! برنزه بودنم و کج سلیقگیم رو بدجوری نشون میده!!! (خلاصه که الان حس میکنم دستهای رینا با یه لاک جیغ صورتی داره تایپ میکنه!!!)
*
سرعت اینترنتم از بعد از طوفان امروز به گند کشیده شده! یه فیلم هندی استاندارد برای اولین بار خواستم ببینمها.... حالا بماند که سابتایتل نداره. هی قطع میشه، رو اعصابه! منم بیخیالی میزنم و میرم لالا! بای بای دنیا!
*
دو شب گذشته‌ام به رقص گذشت. دوستشون داشتم. فرانک فیلیپی و لیلا فولادی آدمهای جدیدی هستن تو زندگیم که دوستشون دارم.
*
خودم رو دوست دارم. بهتره بگم، دوباره، خودم رو دوست دارم.

No comments:

Post a Comment