Tuesday, October 19, 2010

تکرار خود! هربار یک جور

خب... 

کی نمی دونه که من زیاد خودمو خسته می کنم؟ هزارتا سنگ و  هندونه و هرچی دیگه سر راهم می بینم برمی دارم و می خوام برسونم به مقصد؟ خیلی وقت ها نمی شه، بعضی وقت ها می شه، خستگی اش می مونه و احساس لذت از مفید بودن... نمی دونم این خستگی خوبه یا نه! هرچند از خودم راضی ام. بچگی ام را کرده ام، جوونی ام را کرده ام و عین خر درگل، همیشه شلوغ ودرگیر بوده ام! یعنی برنامه ام شلوغ بوده... از دید خودم وقت زیاد تلف کرده ام، اما باز از دید خودم کم یادم می آد که علاف بوده باشم... چه می دونم... 
این احساس مبارزه دائم، تلاش دائم،... بهم اعتماد به نفس می ده! حتی به قیمت این که گاهی خودم را از خودم محروم کنم... حتی اگه چیزی برای مبارزه نباشه، خودم درستش می کنم انگار!!! حماقتی از بعد همون هایی که بدون دشمن زنده نیستند انگار... حماقته! افتضاحه... یا شاید... به قول مکس "شما دیوانه اید! اما دیوانه خوبی هستید! خوب است، خوب است"... (شاگردم در کلاس فارسی)

ایران، تارا که بود هر از گاهی به قول مامان "ترمزم را می کشید"... نمی ذاشت هوارتا بار با هم بردارم... اینجا هم به خصوص این ترم که الان دارم می گذرانمش، دیگه حقیقتاً به اوج مفتضح بودن داشت/داره نزدیک می شه... امروز بابا خودم را از خودم نجات داد!!! چرا اینجوری ام؟ چرا خودم نمی تونم خودم را از این هول کردن ها نجات بدم؟ چرا خودم نمی تونم به خودم واقع بین نگاه کنم؟
اَه.
امروز توی راه دانشگاه داشتم فکر می کردم، هم ایده آلیستم، هم دوست دارم که ایده آل باشم، هم دوست دارم اون کسایی یا چیزهایی که دوست دارم را (حتی شده به زور) ایده آل کنم!!! و از دم احمقانه است!!! پوف

بابا امروز ترمزم را کشید... کمی سبک ترم... کاش یاد بگیرم که فرداها دوباره خودم را تکرار نکنم...

3 comments:

  1. روزگار می‌گذره و سختی خاطره خواهد شد. بحز این چیزی ندارم بگم. البته این هم باید بگم که خوبی، راحت باش.

    ReplyDelete
  2. از چی‌ فرار می‌‌کنی‌! یه کم وقت بده به خودت که آموخته‌هایت را در کتابخانهٔ ذهنت بر اساس حروف، موضوع، زمان و غیره مرتب کنی‌

    ReplyDelete
  3. این داستان با یک دست، چند تا هندونه بلند کردن، واسه منم خیلی اتفاق افتاده
    راستش وقتی متوجه اشتباهم شدم که تو ادامه راهم با مشکل مواجه شدم و عموما بیشترین اشکال هم از نظر Time بوجود میاد
    من در شناختی که از شما دارم، میدونم که قوی و با شهامت هستین و از روبه رو شدن با مسائل سخت، ترسی ندارین
    اما چه خوبه که هواسمون باشه اگه قرار باشه چند تا کار رو با هم انجام بدیمف ممکنه خیلی خوب از عهده-ش بر، نیایم

    علی

    ReplyDelete