Sunday, October 10, 2010

انتظار

- کسی را می شناختم که می گفت وقتی از ایران آمد بیرون وسط ماجراهای 28 مرداد بود، از اون روز منتظر بود (و شاید هست) که برگرده...
- کسانی را دیدم که به من گفتند "ما ایرانی بودیم"... گفتم یعنی چی "بودیم"؟ گفتند یعنی اجداد ما 300 سال پیش از ایران کوچ کردند به امید روزی که زود برگردند... هنوز منتظرند...

چهار ستون بدنم می لرزه

روزی که من اومدم، اوج ماجراهایی بود که نامش جنبش سبزه... من منتظرم... من منتظر می مانم... من حوزه زبانی ام را ترک کرده ام. تمام.

پینوشت در 3:28 صبح 28 آوریل 2011: یه بحث تو پیج دور باز شده که چرا مهاجرهای ایرانی برنمی گردند. یادی از پست "حوزه زبانی" داور کردم. طول کشید پیداش کنم. اینجا می ذارمش تا قابل پیدا کردن بشه برای آینده...

4 comments:

  1. cheghadr bloget ghashang shode negaaaarr:))) ba maman khosh migzare dige?
    entezar... entezari ke hamamun darim mikeshim bara ye haghe tabii, ye haghi ke azamun gereftan, nemidoonam key, koja? faghat mishnavam ke salha pish , ye tori boode ke dige nist, ke man be hamun delbastam o hey migam man IRANIAM...

    ReplyDelete
  2. امیدوارم زودتر برگردیم

    ReplyDelete
  3. اومممم، تو منتظری که همه چيز خوب بشه برگردی؟

    ReplyDelete