Friday, July 5, 2013

هوا

فخری نداشت تنهایی. یک جور درد بود تنهایی- دردی که بهتر بود تا در تخدیر و خنگی گلّه ای بودن.
~ ابراهیم گلستان

این هم خوبه: 
هوای افغانستان (و نه گرجستان) دارم... با چشمهای درشت، رقصیدن.

پینوشت بعد از تحریر 1:
امروز قصد رفتن تو شیکم مردم دارم!!! از خودم راضی نیستم، ولی چاره ای هم ندارم... هی وای.........
پینوشت بعد از تحریر 2:
Intelligence is sexy, khuneye khali is sexy too. Independence is sexy even more.
پینوشت بعد از تحریر 3:
:(
پینوشت بعد از تحریر 4:
یک اعتراف نفرت‌انگیز: اینروزها دوست بیشتر دلم میخواد تا پارتنر. دلم به بازی هم نمیره........
پینوشت بعد از تحریر 5:
این پست خیلی مزخرفتر از اون بود که بخوام توش تولد مامان رو تبریک بگم. بدم میاد از خودم.
پینوشت بعد از تحریر 6:
انگار هرچی نگار بوده و هست رو به ابروهای گنده و صورت گرد نقش کرده‌اند...
پینوشت بعد از تحریر 7:
نمیدونستم درخت هم پنجه های گربه داره... زخمهای رو شکمم، کلی خاطره برام زنده و مرده میکنند.

1 comment:

  1. فخری نداشت تنهایی. یک جور درد بود تنهایی- دردی که بهتر بود تا در تخدیر و خنگی
    گلّه ای بودن.
    ~ ابراهیم گلستان

    سلام

    با گوگل این جمله اینجا اومدم.

    ReplyDelete