Saturday, October 6, 2007

Entry for October 06, 2007



هو الحکم!

خُب؟ واقعاً اين جاه طلبي ها مي خواههند مرا به کجا برسانند؟ جاه طلبي حقيقتاً چيز بدي نيست، همان طور که خودخواهي. اگر هم کسي اعتراض داره، به نظرم واسش بد تعريف شده... حقيقتاً اعتقاد دارم...

اما اين وسط من چيکاره ام؟ کجا وايسادم؟ چرا اين قدر جاه طلبم؟ که چي؟ واسه دنيا چه فايده اي دارم؟ اصلاً دارم؟ چرا اين قدر تلاش مي کنم واقعاً؟ من دارم چيکار مي کنم؟ فکر مي کني پوچ شدم؟ نه! اصلاً! يک راه دارم که تا آخرش مي رم! با همه پيچ و خم هاش! اما من واقعاً جغرافيم هميشه بد بوده... توي يک جاده ام که تا آخرش مي رم. (موجيم که آسودگي ما عدم ماست...) اما اصلاً نمي دونم کجام و کجا مي رم. شايد آخر جاده بفهمم. فقط شايد... و شايد اين وسط يک ياري پيدا بشه که... نه اين که بياد سوالامو جواب بده، حداقل دو نفري دنبال جوابامون بگرديم... در به در دنبال اون هم مي گردم... ذهنم گنجايش اين همه را نداره... ترافيک شده واقعاً! اصلاً تمرکز ندارم... (قبلاً هم نداشتم!!!، ولي الان خيلي قاطي پاطي ام!)

خدايا! کمک! همين! فقط: کمک!
!

توضیح عکس: شب، جاده

No comments:

Post a Comment